به نام خدا
مینشیند سخنت در دل و جانم چه کنم
میشود همنفس نای نهانم چه کنم
میشود همنفس نای نهانم چه کنم
دل شوریدهی من چون که شراب تو چشید
آنچنان گشت که از او به فغانم، چه کنم
آنچنان گشت که از او به فغانم، چه کنم
نه عجب گر دلم از سردی این شب بگرفت
یار خورشید و سحرخندهی آنم چه کنم
یار خورشید و سحرخندهی آنم چه کنم
هین مگو چند ز صبح و نفسش یاد کنی
زنده است از دم او روح و روانم چه کنم
زنده است از دم او روح و روانم چه کنم
در دل چشم تو آن شعر چنان آب روان
خواندهام لیک نیاید به بیانم چه کنم
خواندهام لیک نیاید به بیانم چه کنم
عهد کردم که دگر سفره دل نگشایم
عشق فریاد برآرد ز نهانم چه کنم
عشق فریاد برآرد ز نهانم چه کنم
به رطب باز کنم روزهی خود بار دگر
باز مهمان لبت در رمضانم چه کنم...
باز مهمان لبت در رمضانم چه کنم...
(امیرحسین سام)
استاد و دوست گرامی امیرحسین سام پزشک، شاعر، نوازنده و آهنگساز و مهمتر از همه انسان بسیار شریف، مؤمن و متعهدی هستند.
برای آشنایی بیشتر با ایشان به اینجا بروید: