۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

باز مهمان لبت در رمضانم چه کنم


به نام خدا


می‌نشیند سخنت در دل و جانم چه کنم
می‌شود همنفس نای نهانم چه کنم
دل شوریده‌‌ی من چون که شراب تو چشید
آنچنان گشت که از او به فغانم، چه کنم
نه عجب گر دلم از سردی این شب بگرفت
یار خورشید و سحرخنده‌ی آنم چه کنم
هین مگو چند ز صبح و نفسش یاد کنی
زنده است از دم او روح و روانم چه کنم
در دل چشم تو آن شعر چنان آب روان
خوانده‌ام لیک نیاید به بیانم چه کنم
عهد کردم که دگر سفره دل نگشایم
عشق فریاد برآرد ز نهانم چه کنم
به رطب باز کنم روزه‌ی خود بار دگر
باز مهمان لبت در رمضانم چه کنم...

(امیرحسین سام)

استاد و دوست گرامی امیرحسین سام پزشک، شاعر، نوازنده و آهنگساز و مهمتر از همه انسان بسیار شریف، مؤمن و متعهدی هستند.
برای آشنایی بیشتر با ایشان به اینجا بروید:

۴ نظر:

  1. آن‌که از فرط گنه ناله کند زار کجاست
    آن‌که ز اغیار بَرَد شکوه بَرِ یار کجاست
    باز ماه رمضان آمد و بر بام فلك
    می‌زند بانگ منادی که گنه‌کار کجاست
    سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
    تا که معلوم شود طالب دیدار کجاست
    بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
    تا نگوئی که درِ رحمت دادار کجاست
    مرغ شب نیمه‌ي شب دیده به ره می‌گوید
    سوز دل ساز بود دیده‌ي بیدار کجاست
    ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
    تا نگویند که آن وعده‌ي ایثار کجاست
    حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
    در و دیوار زند داد خریدار کجاست
    آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
    گوید ای سوته‌دلان، عاشق دل‌دار کجاست
    منِ ژولیده به آوای جلی می‌گویم
    آن‌که با توبه ستاند سپر نار کجاست

    پاسخحذف
  2. یک عمر تماشای دری خون‌آلود
    یادآوری حادثه‌ای سرخ و کبود
    کم‌کم به علی بال پریدن می‌داد
    ای تیغ نیازی به حضور تو نبود

    پاسخحذف
  3. در اين شب خدايي محتاج دعا هستيم.
    به فرق نازنینش کی اثر می‌کرد شمشیر
    یقیناً ابن‌ملجم وقت ضربت «یا علی» گفت

    پاسخحذف

به اشتراک بگذار!

Share |